سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ثانیه های بهشتی

بنا به دلایلی تصمیم گرفتیم شب ها برای خواب هر اتاقی با یک مربی باشه 

این تصمیم خیلی برام سخت بود.. شما مدرسه همت رو یادتون میاد..اتاقاش دقیقا مثل اونجا بود..فضای خیلی کوچیک با تخت های چیده شده دور آنجا..از طرفی برام سخت بود که بین این همه بچه بخوابم..منی که هرشب تنها توی اتاق گرم و نرمم میخوابیدم..از طرفی هم به خاطر مصلحتی که در نظر گرفته بودیم نمیشد پیششون نرم...با اینکه زیر بار نمی رفتم ولی بالاخره قانع کردم خودمو...

سختم بود چون هنوز از پیله خودم بیرون نیومده بودم ..پیله ای که از رفاه و بزرگ شدن تو ناز و نعمت در طول زندگیم بهم پیچیده شده بود..تکبرکی هم داشتم..نمیتونم احساسم رو بیان کنم... نتونسته بودم با بچه ها ارتباط برقرار کنم ..بینشون بودم ، میخندیدم ، ولی واقعا خودم نبودم..احساس میکردم بااونا فرق دارم.. نه، واقعا فرق داشتم..آخه محرومیتشون برام غیر قابل تصور بود

 شایدهم شوکه شده بودم..تمام حرکاتشون برام سوال بود یعنی چی؟ البته اینم بگم که فرهنگامون که زمینی تا آسمون با هم فرق داشت، باعث شده بود که تو دلم احساس برتری نسبت بهشون داشته باشم ..باور کنید دست خودم نبود..نگاه اونا هم به من فرق میکرد..برای همین شب اول رو که بینشون خوابیدم اونم تو اون شرایط ، نمیتونم توصیف کنم...

(تمام این حس ها توهمات خودم بود، میدونستم که با بچه ها فرقی ندارم ولی نمیتونستم به خودم مسلط باشم)

 توصیه میکنم برید وخودتونو تو این موقعیت ها قرار بدید تا حداقل قبل از ظهور آقا نگاهمون رو نسبت به خیلی از مسائل عوض کرده باشیم و از خیلی از پیله های خیالیمون دراومده باشیم اون موقع، وقتی آقا بیاد و فرقی بین تو و اونها  نزاره یا اینکه اونو دست بالاتر از تو ببینه جلوی آقا اعتراض نکنیم.. و و مثل پروانه دورش بگردیم...

دیگه هرشب بساطی داشتیم... میومدن معلم انتخاب میکردن! که امشب تو اتاق ما کدومشون بیاد بخوابه! گاهی وقتا سریه معلم بحث میشد ..تازه بعضی موقع ها برای شبای دیگه رزرومون میکردن جالب بود

 


[ یکشنبه 91/11/1 ] [ 7:34 عصر ] [ خادم ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

دلهره هایت را به خدا بسپار.. شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد.. دلهره هایم را سپردم.. و این بود حرف خدایم با من.. لَکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُوْلَئِکَ لَهُمُ الْخَیْرَاتُ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ..سوره توبه آیه88 ............................................. ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده..
آرشیو مطالب